کریم بودن ملتی در اینه که در حال انتقام و خونخواهی حسین (ع) باشند. "اکرم مقامک و اکرمنی ان یرزقنی" این کرامت توست. اما اگر بی خیال باشی این مشکل میشه. این گرفتاری برات پیش میاد. این کرامته این انقلابه که در حال خونخواهی شهدای خودشه. حتی اگر ادامه این شهدا در بحرین باشه، در مصر باشه، در لیبی باشه. موضوع اینه که در رکاب و تحت فرمان امام باشیم. "طلب ثارک مع امام" حالا چه منصور و چه محمود. این خیلی مهمه اون امامی که از طرف خدا یاری شده باشه و منصور باشه. اما اگر بی خیال باشی و بگی ما جزء اون دسته هستیم که فقط گریه میکنیم به اندازه همون ملک بهتون روزی میدن. همون ملکی که از روز اول شهادت ابی عبدالله زنده است و با چهار هزار ملک دیگه و در کنار قبر ابی عبدالله دارن گریه میکنن. اون هم منصوره دیگه. ولی اونو نمیگه. اکرام در اینه که تو همیشه در حال جوشش باشی و طلب خون حسین رو داشته باشی. حالا این طلب خون چجوریه؟ یعنی باید با همه بجنگیم؟ نه، نگفتند که با همه بجنگیم،

 باید با اون کسی که با دستگاه ابی عبدالله بازی میکنه بجنگیم.

 لذا در ادامه عالیة المضامین که عرض میکنی: "وَقَلْبى‏ عَطُوفاً عَلى‏ اَوْلِيآئِكَ" و دلم را مهربان كنى نسبت‏ به دوستانت، با زن و بچه ام که دوست خدا هستند، با رفیقم که دوست خداست و شرایط دوستی خدا رو داشته باشه. همین بسه. با هر کسی قاطی نشی، هر کسی که باهات سلام و علیک میکنه، به خاطر همینه که بعضی ها رو میشه ازشون سوء استفاده کرد. میفرماید: "وَقَلْبى‏ عَطُوفاً عَلى‏ اَوْلِيآئِكَ"  بادوستان تو، یعنی با هر کسی نمیشه.

 اگر هم دم از خدا میزنه باید انتحانش کنی، تو هیئت میاد باید امتحانش کنی، وزیر میشه، وکیل میشه، رئیس میشه هر چی میخواد بشه باید امتحان بشه، یکسال، دو سال، چهار سال یا هشت سال. ما گرفتار فتنه سیاسی شدیم و به خواست خدا و به کرم حضرت زهرای مرضیه (س) از این فتنه سیاسی رد شدیم. به خاطر کی؟ به خاطر آقامون. بالای سرمون یعنی ولی فقیه بعد از امام زمان (ع).

 ولی الآن گرفتار فتنه دینی هستیم. از یکطرف با اعتقادات امام زمانی ما بازی می کنند، از یکطرف با اعتقادات هیئتی ما بازی میکنند یعنی شما دقت کنید الآن حوزه علمیه قم آمار داده که برای هر چند هزار نفر (فکر میکنم هر 20000 نفر) یک روحانی داریم اما هفته سلامت اعلام میکنن برای هر 100 نفر یک دکتر داریم، اینطوری میشه که مردم هجوم میارن برای یک مداح داغونی مثل من (شکسته نفسی حاج آقا) چون هیچ کس نیست.ناصح کمه.

 شما نگاه کنید خادم مسجد به محض اینکه نماز تموم میشه انگار میخوان با تیر بزننش سریع در مسجد رو میبنده. قبلا اصلا اینجوری نبودها از طرفی هجوم جوونهای ما به طرف لا ابالی گری و چیزهای دیگه. زیاد نمیتونم توضیح بدم فقط بگم الآن گرفتار فتنه دینی هستیم چون مشورتی کردم و باید به همین اندازه بگم و این فتنه خیلی هم خطرناک تره.

به رئیس جمهور، رئیس مجلس و همه طائفه ها میگم با دوست خدا باید مهربون باشیم. مگه میشه؟ قرآن می فرماید: یوادون من حادالله" دوست داشته باشی کسی رو که دشمن خداست.

 یارو منشور کوروش رو عین بچه بغل کرده، گریه میکنه که دارن تو رو از من جدا میکنند. همه دوربینها هم داره نشونش میده که میخواهند این منشور رو دوباره ببرند لندن.

منشور امیرالمومنین (ع) که نامه به مالک اشتره رو در سازمان ملل ثبت جهانی کردند و این شروع کرده که منشور کوروش بالاتره. خب باید یه چیزهایی رو بکوبه دیگه. ایرانی مسلک شده، یعنی چی؟

خارجی ها به کسی که این افکار رو داشته باشه میگن ناسیونالیسته، درست شد،

 این همون عبارت عربیة  در قرآنه که خداوند در جواب می فرماید: ان اکرمکم عندالله اتقیکم ، فکر نکنید خدا منظورش صرفا کلمه عربیة  بوده، بلکه هر قومی چه ایرانی و عربی و قومهای دیگری ارجحیتی نسبت به هم ندارند و همه چیز حول محور اسلام میگرده و الباقی افکار از بین رفتنیه.

خوب این آقا رو دیدید دیشب توی مصاحبه اش میگه اینها سیاهکاریه، سیاهبازیه، آیا این واقعا سیاه کاریه؟

حیف، افتادی و اسیر شدی دست دشمن.

 خدا نکنه آدم گرفتار دشمن خانگی بشه. اینجا داری میگی وَقَلْبى‏ عَطُوفاً عَلى‏ اَوْلِيآئِكَ چون اگر برای دوستان خدا دلت به رحم نیاد به جای اینکه پول برای کمک به جهیزیه بدی خرج زنهای فاسد میکنی، تازه اگر خیلی خوب باشی خرج دوا و دکتر میکنی. وقتی که دلت نسوزه برای هیئت، مسجد حتی همین مسلمونهای بحرین که دارن قتل عامشون میکنن،

  برگرد تا دامن زهرا (س) باز است، تا دامن ابی عبدالله (ع) باز است.

 بریم به سمت مردم، مردم خیلی با صفا هستند و با همه سختی ها هم کنار میان، عمران هم کردی خدا خیرت بده، هرکی قصد خیر داره خدا خیرش بده، اما ما نگران دینتون هستیم، همونطور که نگران دین خودمون هستیم، مگه نمیگن آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. حرف بر اینه که ما نگران دین شما هستیم.

 تو مال ما بودی و بردنت، حالا اگر اون نامردها این حرفها رو توی سایتشون اشتباه نزنن. به قول یه مادری گریه میکرد و میگفت این بچه مال من بود بردنش و آلوده اش کردند.

ما با کسی دشمنی نداریم، آمریکا بیاد ایستادیم و گردنش رو هم میزنیم، آلان حزب الله روی دینش داره میره جلو، توی این فتنه دینی نیفتی عزیز

و گرنه فکر کردی کجا میری؟ خاتمی و کروبی و هاشمی (لعنت الله علیهم) کجا رفتند، دیگر ایادیشون و اون مغز متفکرشون موسوی خوئینی ها که خدا لعنتش کنه کجا هستند و این موسوی خوئینی ها از همه اینها بدتره که وقتی اسنادش رو آوردند اول انقلاب اولین کسی بود که رفت داخل لانه جاسوسی و همه اسناد مربوط به خودش رو از بین برد.

ما دارین روضمون رو میخونیم، سینه مون رو هم میزنیم و حرفی هم باشه به مردم میگیم و در کنارش کار خیر هم انجام میدیم.  اما راستی راستی نمی خواهی  دیگه برگردی. والا من که پای حرفم با اون یارو وایستادم و روایتش رو هم خوندم، برای کسانی که مهمون هستم میگم پیامبر (ص) فرمود می خواهید یهودیان امت من رو بشناسید؟ (بحارالانوار جلد 44) اونها کسانی هستند که به ظاهر نماز خون و دیندارند و به زبون ما ظاهرالصلوة هستند ولی قصد تغییر در دین خدا و تبدیل اون رو دارند. برای کی ما این حرفها رو زدیم. ما با یک نفر میجنگیم که همین فرده و چندتا از مشاورینشون.

یارو گفته:(بهزاد نبوی)میشه فرمان ولی فقیه (مقام معظم رهبری) رو رئیس جمهور اجرا نکنه. آخه مگه میشه؟ حالا تو بگو. خود من با همین موسوی لعنت الله علیه، سال 1360 (اون موقع که خودم هم در نخست وزیری بعضی کارها رو انجام میدادم) در ساختمان نخست وزیری دعوام شد و همونجا گفتم که این فرد آدم خیلی خطرناکیه چون اندیشه و تفکرش کمونیستیه.




تاریخ: 6 / 2 / 1390برچسب:,
ارسال توسط هیئت آل کوثر

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خيلى خوش آمديد برادران و خواهران عزيز از استان فارس. حقيقتاً امروز با اين جمع مؤمن، صميمى، خونگرم و با اين شعارهاى پرمغز و پرمعنا و حضور روشن و صميمىِ خودتان در اينجا، ياد رشادتهاى بزرگ مردم استان فارس و مردم شيراز را - كه كم هم نيست در طول تاريخ معاصر و در گذشته‌هاى نزديك تاريخى- زنده كرديد.
 
حقاً و انصافاً استان فارس و شهر شيراز يكى از قله‌هاى برجسته‌ى كشور ما و ملت ماست؛ قله‌ى برجسته‌ى نيروهاى انسانىِ ممتاز، در علم، در ادب، در پيشرفتهاى گوناگون امور حيات اجتماعى، در مبارزات، در جهاد، در تدين. به تاريخ اخير قبل از پيروزى انقلاب هم كه نگاه كنيم، نام شيراز در حساسترين و حياتى‌ترين قضاياى اجتماعى ما برجسته است. فرض كنيد در قضيه‌ى تاريخى تحريم تنباكو، كه سرآغاز يك مبارزه‌ى مردمى و آگاهانه بر عليه تسلط غرب بود، نام ميرزاى شيرازى مطرح است؛ كه اگر همان حركت ميرزاى شيرازى (رضوان اللَّه عليه) ادامه پيدا ميكرد و سياستمداران و نخبگان كشور همان خط را دنبال ميكردند، سرنوشت ايران غير از آن چيزى ميشد كه اتفاق افتاد؛ ولى خب، استعمارگرها از غفلتها و از طمعها استفاده كردند، آمدند وسط، خط را قطع كردند. يا در قضيه‌ى جنگهاى مردم عراق با استعمار انگليس و دخالت انگليسها، باز آنجا هم اسم شيراز مطرح است. رهبر اين حركت عظيم، مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى - معروف به ميرزاى دوم شيرازى - اين مرد بزرگ و عالم و مرجع تقليد بود. در خود فارس، علماى بزرگ، شخصيتهاى برجسته و انسانهاى والا بودند؛ چه در مبارزات دوران مشروطه، چه بعد از آن در دوران مبارزات انقلاب اسلامى، و چه در پيروزى انقلاب، و چه بعد از آن تا امروز. اين، حالا باب مجاهدت است. البته «الجهاد باب من ابواب الجنّة فتحه اللَّه لخاصّة اوليائه».(1) باب جهاد، باب كم‌اهميتى هم نيست؛ درِ بهشت است، به روى همه هم باز نميشود؛ به روى اولياء باز ميشود. اين نشان ميدهد كه مردم مجاهد ما از اولياى خداوند هستند كه اين باب روى آنها باز شده است.

 اگر در زمينه‌ى علم وارد شويم، همين جور است. در حركت علمىِ ممتاز بعد از دوران انقلاب -  بخصوص در سالهاى اخير - شيراز يكى از پيشروان است. در مسائل سياسى، در مسائل اجتماعى- در اين حوادث دشوار و لُغَزگونه - مردم شيراز جزو آگاه‌ترين‌ها و بابصيرت‌ترين‌ها به حساب مى‌آيند. گاهى حوادث سياسى آنچنان پيچيده ميشود كه شبيه لُغَز ميشود؛ باز كردنش كار هر كس نيست؛ اما مى‌بينيم كه مردم ما هوشيارند، بيدارند؛ و از جمله، مردم عزيز استان فارس جزو جلوترها و پيشروها هستند.

 يك نقطه‌ى برجسته در مسئله‌ى شيراز و استان فارس - بخصوص شيراز - اين است كه در دوران رژيم طاغوت چند نقطه را انتخاب كردند براى اينكه اينجا را مركز انحراف از اخلاقيات و معنويات دين قرار بدهند؛ يكى‌اش شيراز بود. خواستند استفاده كنند از روحيه‌ى ادب و هنرى كه در اين استان موج ميزند. خب، استان فارس و شيراز مركز ادب است ديگر؛ استان هنر و شعر و انواع و اقسام فنون هنرى است، كه نشان‌دهنده‌ى روحيه‌ى مردم آنجا هم هست؛ مردمى هنرشناس، هنرپرور، اهل ذوق و اهل دل. رژيم طاغوت خواست از اين خصوصيت مردم استفاده كند، آنجا را مركز گسترش فساد قرار دهد. همان روز هم مردم زدند تو دهن رژيم. بعد هم شما مقايسه كنيد توجهات مردم به حرم حضرت احمدبن‌موسى و اخوانشان (عليهم السّلام) را با گذشته، ببينيد چقدر توجه، ارادت و علاقه‌ى مردم به اين بزرگواران بيشتر است. يعنى مردم درست همان خطى را كه نقطه‌ى مقابل سياست رژيم طاغوت بود، دنبال كردند، باز هم دارند ميكنند؛ بعد از اين هم همين جور خواهد بود. اينكه ما به مردم استان فارس و مردم شيراز اظهار اخلاص ميكنيم، دليلش اينهاست.

 خب، حالا هم چهارده هزار و ششصد شهيد، كه پنج هزار نفرشان فقط از خود شهر شيرازند؛ اين خيلى رقم بزرگى است. وقتى ميگوئيم يك شهيد، معنايش اين است كه دهها نفر وارد اين ميدان شدند، مجاهدت كردند، جان را كف دستشان گذاشتند، يكى به فيض شهادت نائل شده، بقيه برگشتند. با اين حساب، محاسبه كنيد چهارده هزار و ششصد شهيد يعنى چه؟ يعنى استان، يكپارچه شور و حركت و عشق به فداكارى، از خود نشان داده است.

 خب، ما كه نميخواهيم مداحى مردم شيراز را بكنيم، يا مداحى مردم عزيزمان را بكنيم؛ نه شما احتياج داريد، نه توقع داريد. چرا اين مطالب را بيان ميكنيم؟ اين براى اين است كه على‌رغم دشمن، تاريخ ما، حقيقت موجوديت و واقعيت ملت ما براى دوست و دشمن، براى امروز و فردا مشخص و واضح شود؛ چون تبليغات دشمنان، درست نقطه‌ى مقابل اين است. اينكه يك ملتى پاى حرف خود - كه حرف حقى است و براى دنيا و آخرت او اهميت دارد - اينجور بايستد، اين همان چيزى است كه كليد اصلى پيشرفت ملتها محسوب ميشود؛ درست نقطه‌ى مقابل هدف زراندوزان و زورگويان و زورمداران و قدرتمداران عالم است كه به‌غصب ميخواهند ملتها را تحت سيطره بكشند و انسانها را اسير و برده‌ى خودشان كنند. باطل‌السحر اين حركتِ دشمنان همين است كه يك ملتى حرف حقى را انتخاب كند، پاى آن حرف بايستد. ايستادگى پاى اين حرف، هم او را به هدف ميرساند، هم براى ديگرانى كه دارند از اطراف تماشا ميكنند، ميشود يك الگو؛ كمااينكه شما ملت ايران الگو شديد. تحليلهاى دنيا هم نسبت به مسائل منطقه‌ى ما همين است؛ ميگويند ايران الگو شد، ملت ايران الگو شد. و ميترسند كه همان اتفاقى كه در اينجا افتاد، آنجا هم بيفتد؛ يعنى برافراشته شدن پرچم اسلام و ايجاد نظامى مبتنى بر اسلام. اين، خاصيت ايستادگى است.

 اين است كه انسان هرچه زبان به تمجيد ملت بزرگ ايران باز كند - با اين نشانه‌هائى كه حالا در مورد فارس عرض كرديم - زياد نيست، اغراق نيست، مبالغه نيست. يك درگيرى و جنگى در طول تاريخ برقرار است؛ جنگ بين يك معدودى از طمع‌ورزان و قدرت‌طلبان و زراندوزان و مستكبرين عالم، و توده‌ى مردم و ملتها. در تمام تاريخ، اين جنگ وجود داشته است. آن مستكبرين سلاح داشتند، پول داشتند، صداى بلند داشتند؛ و چيزهائى را هم نداشتند: اصلاً رحم نداشتند، اصلاً انصاف نداشتند؛ حاضر بودند فجايع بزرگ و فجيع‌ترين جنايتها را انجام دهند، براى مقاصد خودشان. ملتها فقط جانشان، عزمشان و ايمانشان را داشتند. ملتها هر جا اين ابزارهاى بزرگ را به ميدان آوردند و ايستادگى كردند، طرف مقابل شكست خورده است. ولى خب، هميشه اينجور نبوده كه ملتها بتوانند استقامت كنند، ايستادگى كنند، جان و عزم و همت و ايمان را به طور كامل به ميدان بياورند؛ هر جا آوردند، پيش رفتند.

 اين جنگ، امروز هم هست. قدرتهاى مستكبر دنيا - يعنى قدرتهاى غربى، قدرت آمريكا، قدرت صهيونيستها - حد يقف ندارند؛ ميخواهند بر همه‌ى دنيا، بر همه‌ى منابع مالى عالم، بر همه‌ى نيروهاى انسانى تسلط پيدا كنند. خب، تقصير ملتها چيست؟ چرا بايد ملتها تحمل كنند؟ ولى متأسفانه واقعيتها اين شده. از جنس خودشان كسانى را در رأس ملتها ميگمارند تا منافع آنها را تأمين كنند و هرچه ميتوانند، عليه منافع مردم كار كنند و به مردم فشار بياورند. در حدود دويست سال اخير كه مسئله‌ى استعمار به وجود آمده است، اين به شكلهاى مختلف در دنيا اتفاق افتاده است. ملتها ديگر در اين دوران مشكلشان فقط اين نيست كه با يك ديكتاتور مواجه‌اند، با يك آدم مستبد مواجه‌اند؛ مشكلشان اين است كه اين ديكتاتور عقبه‌اى از قدرتهاى بين‌المللى دارد؛ آنها هستند كه دارند منافع اين كشور و اين ملت را پايمال و نابود ميكنند. مشكل دوران استعمار اين است. با اين ديد كه نگاه كنيم، همه‌ى اين مسائل، درست تحليل ميشود. قضاياى امروز هم همين جور است.

 امروز به بركت اسلام، به بركت انقلاب اسلامى، به بركت بيدارى عمومى اسلامى، يك حوادثى در منطقه دارد اتفاق مى‌افتد. مطمئناً اين بيدارى مردم به نتيجه خواهد رسيد؛ همچنان كه تا امروز، تا اين ساعت، در نقاطى به نتيجه رسيده است. عزم مردم، ايمان مردم، آمادگى مردم براى فداكارى، هرچه بيشتر ادامه پيدا كند، احتمال پيروزى آنها بيشتر خواهد شد. اين، آن چيزى است كه استكبار، آمريكا و صهيونيستها نميخواهند اتفاق بيفتد؛ نميخواهند مردم ايستادگى كنند. آمريكا در اين قضايا غافلگير شد، ضربه به او ناگهانى وارد شد؛ صهيونيستها همين جور، دولتهاى مستعمرِ پرمدعاى اروپائى همين جور - اينها غافلگير شدند - اما ميخواهند هر جور ممكن است، بر صحنه مسلط شوند. البته خوشبختانه تا حالا نتوانسته‌اند؛ در يكى دو كشور كه اصلاً نتوانستند، در يكى دو كشور ديگر هم دارند تلاش ميكنند. مطمئناً اين بيدارى چيزى نيست كه تمام بشود؛ اين حركت مردم به سمت جلو چيزى نيست كه به عقب برگردد. هر كارى بكنند، اين حركت نهايت خوبى دارد به نفع مردم و به زيان قدرتها. البته ملتها بايد بهوش باشند، بدانند كه دشمن كمين‌كرده است.

 يك جاهائى هم حقاً و انصافاً ظلمِ آشكار ميكنند. الان در مسئله‌ى بحرين، در مسئله‌ى ليبى، در مسئله‌ى يمن، همه‌ى كسانى كه ميتوانند در اين قضايا داورى كنند، اگر دقت كنند، اين قدرتهاى غربى را جنايتكار و مقصرِ غيرقابل اغماض خواهند شناخت. اينها دارند به مردم ظلم ميكنند. تحليل اينها كار تحليلگران سياسى است؛ خب، تحليل ميكنند، ميگويند؛ آنچه كه سرجمع همه‌ى اينهاست، اين است كه امروز آمريكا و غرب و اينها دارند به نفع صهيونيستها، به نفع دولت جعلى اسرائيل، به اين مردم فشار مى‌آورند و ظلم ميكنند؛ كه بيش از همه هم مردم بحرين متأسفانه مورد ظلم قرار گرفته‌اند.

 چون جمهورى اسلامى موضع حق را انتخاب ميكند، حرفش را صريح ميزند، همه‌ى حملات تبليغاتى را برميگردانند به طرف نظام جمهورى اسلامى. دلشان ميخواست جمهورى اسلامى يك تماشاگر بى‌تفاوت باشد؛ چنين چيزى ممكن نيست، اين طبيعت جمهورى اسلامى نيست. نه ملت، نه مسئولين، نه دولت، نه نخبگان سياسى، معلوم است كه در اين درگيرى ظالمانه‌اى كه از سوى مستكبرين با مردم به وجود آمده است، نميتوانند بى‌تفاوت و تماشاگر بمانند. آن وقت ميگويند ايران دارد دخالت ميكند! چه دخالتى؟! كدام دخالت؟! در بحرين، در ليبى، در يمن، ايران چه دخالتى كرده؟ بله، دخالت همين است كه ما نظرمان را صريح گفته‌ايم؛ ما از اخم قدرتهاى پوشالى دنيا هرگز نترسيديم، ملاحظه نكرديم و نخواهيم كرد. ما حرف حق و موضع حق را صريح بيان ميكنيم. موضع حق اين است كه مردم بحرين حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بينشى در دنيا ميخواهيد اين را در ميان بگذاريد، وضعشان را بگوئيد، نوع حكومت كردن به اين مردم مظلوم را بگوئيد، نوع كارى كه حكامِ آنجا در استفاده‌ى از اين كشور كوچك كردند، تشريح كنيد، تا ببينيد دستگاه حاكم را محكوم ميكنند يا محكوم نميكنند. اشتباه ميكنند با مردم مواجه ميشوند؛ فايده‌اى ندارد. خب، ممكن است شما يك فشارى بياوريد، وحشيگرى‌اى بكنيد، يك چند صباحى يك آتشى را خاموش كنيد؛ ليكن خاموش نخواهد شد، روزبه‌روز عقده‌هاى مردم را بيشتر و غيظ آنها را شديدتر خواهيد كرد. يك وقت آنچنان زمام كار از دستتان در خواهد رفت كه ديگر هيچ جورى نشود بخيه زد. اشتباه ميكنند؛ هم آنها اشتباه ميكنند، هم آن كسانى كه از خارج از بحرين نيرو وارد ميكنند، بشدت در اشتباهند؛ خيال ميكنند با اين حرفها ميشود حركت يك ملت را از بين برد. خب، حرف جمهورى اسلامى اينهاست؛ در مورد يمن هم همين جور، در مورد ليبى هم همين جور. در ليبى غربى‌ها دارند با ملت ليبى بازى ميكنند. كشورى در نزديكى اروپا - يك ساعت راه تا قلب اروپا - و سرشار از نفت؛ نميخواهند در آنجا يك حكومت مردمى، آن هم مردمى كه مسلمانند، سر كار بيايد؛ دارند همين طور بازى ميكنند، دست به دست ميكنند، مردم را بازى ميدهند. خب، مردم ميفهمند، مردم ليبى ميفهمند. و همين طور در جاهاى ديگر.

 مجرم اصلى در اين حوادث، بلاشك مستكبرين عالم، دستگاه استكبار بين‌المللى و شبكه‌ى صهيونيستى بين‌المللى است كه الان هم از همين هياهوها و سر و صداها صهيونيستها دارند استفاده ميكنند؛ روى مردم غزه فشار مى‌آورند، روزانه از آنها شهيد ميگيرند. جا دارد ملتهاى منطقه، دولتهاى منطقه، آنهائى كه دلشان براى حقايق ميتپد، از عملكرد رژيم صهيونيستى غفلت نكنند.
 اين، وضعيت نظام جمهورى اسلامى است. لذا شما ملاحظه كنيد؛ تبليغات، تلاش سياسى، تلاش اقتصادى، تلاش امنيتى از سوى آمريكا و اينها متوجه به جمهورى اسلامى است. البته جمهورى اسلامى به توفيق الهى محكم ايستاده است، اما آنها دارند رذالت خودشان را ميكنند؛ آنها كوتاه نيامده‌اند. استحكام نظام جمهورى اسلامى موجب شده تيغ آنها كُند شود، بر صخره فرود بيايد. و من ميخواهم بگويم اين حالت صخره‌گون را ملت و دولت عزيز ما حفظ كنند. نگذاريد اختلاف به وجود بيايد. نگذاريد شكاف به وجود بيايد. نگذاريد آنچه را كه دشمن در تبليغات و در خباثتهاى سياسى و تفتينهاى سياسى ميخواهد در مورد كشور ما انجام بدهد، انجام دهد.

 شما ببينيد در همين پنج شش روز گذشته سر يك قضيه‌اى كه آنچنان هم از اهميت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اينها - چه جنجالى در دنيا راه انداختند. تحليلها را بردند به اين سمت كه بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شكاف ايجاد شده است، حاكميت دوگانه شده است، رئيس جمهور حرف رهبرى را گوش نكرده است! دستگاه‌هاى تبليغاتىِ خودشان را از اين حرفهاى سست و بى‌پايه پر كردند. ببينيد چطور منتظر بهانه‌اند. ببينيد چطور مثل گرگ در كمين نشسته‌اند كه يك بهانه‌اى پيدا كنند، هر جور ميتوانند، حمله كنند. ميدانند كه دولت مشغول تلاش و فعاليت و خدمت است. خب، واقعاً در كشور دارد خدمت انجام ميگيرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما كه راجع به شخص قضاوت نميكنيم؛ ما كار را، خط را، جهتگيرى را ملاك و معيار قرار ميدهيم. آنجائى كه كار و خدمت و تلاش هست، حمايت ما هست، حمايت مردم هست. و بحمداللَّه امروز كار دارد انجام ميگيرد. مسئولين دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش ميكنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئيس جمهور. اينها شب و روز ندارند؛ من مى‌بينم، من از نزديك شاهدم. اينها دائم مشغول كارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اينها براى كشور خيلى باارزش است. بنده‌ى حقير هم طبق اصول بنا ندارم در كارها و تصميمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئوليتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر كس مسئوليتى دارد؛ مگر آنجائى كه احساس كنم يك مصلحتى دارد تفويت ميشود؛ مثل اينكه در همين قضيه‌ى اخير اينجورى بود؛ انسان احساس ميكند يك مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار ميگيرد، تفويت ميشود؛ خب، انسان وارد ميشود كه جلوى اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين، مسئله‌ى مهمى نيست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد؛ اما مخالفين، دشمنان بيرونى، تريبون‌دارهاى بين‌المللى، بوقهاى تبليغاتى، از همين مسئله استفاده ميكنند براى اينكه فضاى تبليغاتى را شلوغ كنند.

 عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى كه در داخل با مسائل تبليغاتى سر و كار دارند، اين است كه سعى كنند به اين آشفتگى كمك نكنند. اين كه تحليل بگذارند، يكى از آن طرف، يكى از اين طرف، اين عليه آن، آن عليه اين، براى هيچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولين مشغول كارشان هستند، رهبرى هم كه بنده‌ى حقير هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال كمك كرده، ما در مواضع صحيحِ خودمان محكم ايستاده‌ايم. تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزيزمان اينجور با شور، با شعور، با بصيرت، با عزم راسخ در ميدان هستند، لطف الهى شامل است؛ اين را بدانيد. تا ما توى ميدان هستيم، سايه‌ى لطف الهى هست. ماها - من يك جور، شما يك جور، آن ديگرى يك جور، چهارمى يك جور - اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برويم و اهداف را فراموش كنيم، البته كمك الهى هم كم خواهد شد.
 اما امروز ملاحظه ميكنيد كه مردم خوشبختانه در همه جاى كشور در صحنه‌اند، در عرصه‌اند؛ مسئولين همين جور، قواى سه گانه بكليتها همين جور. قواى سه گانه - هم قوه‌ى مقننه، هم قوه‌ى مجريه، هم قوه‌ى قضائيه - واقعاً وارد ميدانند؛ من دارم از نزديك مشاهده ميكنم، مى‌بينم؛ دارند تلاش ميكنند، دارند كار ميكنند، دارند مجاهدت ميكنند، عرقشان در مى‌آيد. كارها كارهاى سنگينى است؛ كارهاى كوچكى نيست.

 حالا ما گفتيم جهاد اقتصادى. يك حركت عظيمى جلوى همت مسئولين كشور هست. هم مردم، هم مسئولين بايد دست به دست هم بدهند، امسال اين حركت جهاد اقتصادى را شروع كنند. همان طور كه گفتيم، شعارهاى سال به معناى شروع اين جريان است، نه اينكه مخصوص امسال است. خب، اينها دارد الحمدللَّه انجام ميگيرد. حالا نقص در كار همه‌مان هست؛ بنده هم نقص دارم، رؤساى قوا هم خالى از نقص نيستند، مسئولين هم خالى از نقص نيستند. بايد به خداى متعال پناه ببريم، نقصهاى خودمان را بشناسيم، آنها را كم كنيم؛ در كار عظيم اين ملت بزرگ و اين حركت عظيمى كه اين ملت دارند، گره ايجاد نكنيم.

 از خداوند متعال ميخواهيم نظر رحمت و نگاه رحيمانه و رحمانانه‌ى خود بر ملت ما را هرگز سلب نفرمايد. ان‌شاءاللَّه قلب مقدس ولى‌عصر را نسبت به ما مهربان كند و دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما كند. از خداوند متعال ميخواهيم شهداى عزيز ما و امام بزرگوار ما را - كه سلسله‌جنبان اين حركت بزرگ بود - در عالى‌ترين و والاترين مقامات قرب خود جايگاه بدهد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
 




تاریخ: 6 / 2 / 1390برچسب:,
ارسال توسط هیئت آل کوثر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه‌ای خطاب به وزیر اطلاعات فرمودند: «از شما ميخواهم بيش از پيش در انجام مأموريتهای مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهيد.» متن كامل و تصویر نامه، به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حجة‌الاسلام جناب آقای مصلحی دام توفیقه
وزیر محترم اطلاعات

استحكام و انسجام و روزآمدبودن دستگاه اطلاعاتی كشور یكی از پایه‌های مهم اقتدار نظام اسلامی است، لذا از شما میخواهم بیش از پیش در انجام مأموریتهای مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج داده و با سرمایه‌ی عظیمی كه آن وزارتخانه از نیروی انسانی توانمند و انقلابی و متدین و فن‌آوریهای روز برخوردار است و با حمایت دولت خدمتگزار و همكاری سایر نهادهای اطلاعاتی اجازه ندهید كوچكترین فترت و سستی در انجام وظائف قانونی آن دستگاه مهم پیش آید. برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه‌ی فرزندان عزیز انقلابی‌ام در وزارت اطلاعات دعا میكنم. موفق و مؤید باشید.

سیدعلی خامنه‌ای
30/فروردین/1390




تاریخ: 6 / 2 / 1390برچسب:,
ارسال توسط هیئت آل کوثر

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 40
بازدید کل : 27129
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1